شیرین زبونی
من اومدم سلام عزیز دل مامان ،منو ببخش که همش تنبلی می کنم و دیر به دیر برات مینویسم ولی باور کن دلم میخواد از کارا و شیرین زبونیای هر روزت بگم و بنویسم ام ولی....... وقت !!!!!!!!!!امان از مشغله !!!!!!!! عزیز دلم وای که اینروزا چقدر قشنگن با بودن تو رنگ و بوی زندگی من و بابایی جون کلاً تغییر کرده علیرغم اینکه از خیلی جهات محدودمون کردی مثلاً بیرون رفتن و خرید کردن و یه مسافرت هر چند کوتاه چون به حدی تو ماشین شیطنت میکنی که از کاری که کردیم پشیمون میشیم و هفته به هفته هم هوس بیرون رفتن نمیکنیم چون اگه تو صندلیت بذاریمت گریه میکنی و میخوای بیای جلو توی بغل من وقتی هم اومدی دیگه یه چیز سالم تو ماشین نمیمونه از ولوم ضبط و دک...
نویسنده :
مامان لاله
12:26